به گزارش «ایام»، متن پیشرو گزیدهای است از ارائه حسین کمیلی؛ فعال فرهنگی و اجتماعی در پنجمین جلسه از سلسله نشستهای گفتار عصر با موضوع «ظرفیتهای تریبون نمازجمعه»:
بازتاب جهانی الگوهای انقلاب اسلامی
حضرت آقا تعبیری تأملبرانگیز در جمع ائمه جمعه مطرح فرمودند. «اولین کسی که باید بفهمند کجا چه تریبونی و چه جایگاهی را دارد تحویل میگیرد، خود امام جمعه است». یعنی او باید بداند که پایگاهی را دارد تحویل میگیرد که قرار است مجمع ذهنها و دلها و قلبها و ارواح عموم مردم بشود. جای دیگر یک تعبیری دارند که امام جمعه، نماینده امام است در هر شهر و مرکزیتی که امام قرار بوده در جامعه داشته باشد، مصداقش در هر شهر امام جمعه است و مردم باید حول آن جمع بشوند.
جالب است بدانیم این تغییر و تحولات و الگو شدن نمازجمعه در ایران، تاثیرات جهانی خیلی جدی هم دارد. فکر میکنید مثلا هند چند تا امام جمعه دارد؟ جالب است بدانید نماینده ولی فقیه هم برای آنجا تعیین میکنند. ما ۶۲۰ نفر امام جمعه فقط در هند داریم. تریبون نمازجمعه، یک ظرفیت خیلی عجیب است. خیلی از الگوهایی که داخل کشور به سمت پیاده شدن پیش برود، قطعاً بازتابهای جهانی سریع به همراه دارد. به خصوص بعضی نقاط مثل شبه قاره هند که نگاهشان به جمهوری اسلامی جدی است.

محوریت با امام جمعه است
درباره نگاه اجتماعی نمازجمعه چند محور مطرح است. بیشتر هم الهام گرفته از همین جمله حضرت آقاست که نمازجمعه باید مجمع ذهنها و دلها و عواطف مردم باشد.
وقتی از نمازجمعه میگوییم، منظورمان همه ظرفیتهای نمازجمعه است. یعنی هم قبل، هم بعدش و هم خطبههایش. بالاخره این تریبون، ظرفیت جمع شدن اقشار مختلف را دارد و این ظرفیت فقط خطبهها نیست. ولی باید اعتراف کرد که این خط اگر از طرف خود شخص امام جمعه جدی گرفته نشود، احتمالا جوانبش هم تاثیرگذار نخواهد بود. در مجموع خط مطالبات اجتماعی و توجهات اجتماعی، باید در مرکز برنامههای خود شخص امام جمعه باشد.
امکان رفع نیازهای اجتماعی مردم در بستر نمازجمعه
نمیدانم کار آماری در مورد افزایش یا کاهش مخاطبین نمازجمعهها شده یا خیر. یعنی آیا آماری داریم که الان چند درصد مردم در نمازجمعه شرکت میکنند. احساس من این است که با گسترش تکثّر منابع تاثیرگذار رسانهای، نمازجمعه ما به آن اندازه پیشرفت نکرده است. یعنی خلاقیت و تنوع پیدا نکرده و احتمالا یک وجه منفیاش، کاهش مخاطب بوده باشد.
برای برگرداندن مخاطب با همین نگاهِ باز؛ یعنی آحاد مردم، به نظر من به فضای این ظرفیت نمازجمعه یک بخشیاش باید گره بخورد با «رفع بخشی از نیازهای اجتماعی مردم در بستر نمازجمعه». یعنی این محفل و اجتماع بزرگ را میشود تبدیل کرد مثلا به بستر اقدامات داوطلبانهای برای رسیدگی به مشکلات و مسائل مردم. فرض کنید قبل نمازجمعه جمع بزرگی از حقوقدانها و کلا آدمهایی که میتوانند گره از کار مردم باز کنند. الان هم مسائل اجتماعی خانوادگی و اقتصادی واقعا گسترده است و همه درگیرش هستند. حالا این به عنوان یک خدمت رایگان که داوطلبان ارائه آن در بستر نمازجمعه سازماندهی میشوند، عرضه شود. ساعتی مشخص قبل از نمازجمعه در آن فضایی که وجود دارد، تریبونهایی به اینها اختصاص داده بشود و مردم مراجعه کنند. با این نگاه، شاید بتوان یک ارتباط سیستماتیک هم در مورد احصاء مسائل مردم ایجاد کرد. این ذیل یک راهبرد کلیتر فهم میشود. در حال حاضر، نمازجمعه صرفاً تریبون زبان است. اما باید به گوش هم تبدیل بشود تا نمازجمعه را اجتماعیتر کند.
پیوند بین ظرفیتهای تشکلی و نخبگانی برای رفع نیازهای مردم
یکی از ظرفیتها این است که از قِبَل نمازجمعه، پیوند بین ظرفیتهای تشکلی و نخبگانی برای رفع نیازهای مردم ایجاد شود. مردم که میآیند، یک بخش از نیازهایشان اینطور برطرف بشود. چه بسا خود دفتر نمازجمعه هم استفاده ببرد. مثلا مراجعات متعدد مردمی فرصت شنیدن همه حرفها را میگیرد. معمولاً میگویند مکتوب کن تا بررسی شود. ولی میشود آنجا یک تیمهایی را به کار بگیرند تا فرصت شنیده شدن حرف مردم خیلی بیشتر فراهم بشود.
یا مثلا در حوزه بانوان، تشکلهایی که دارند کارهای اجتماعی برای رسیدگی به مسائل زنان انجام میدهند بیایند در قسمت خواهران نمازجمعه نقش ایفا کنند. همین بحث ازدواج جوانها. ازدواج جوانهایی که محرومیت و محدودیت مالی دارند، با حضور مشارکتجوهایی که تشکلهای مورد تایید معرفی میکنند، در بستر نمازجمعه قابل انجام است. ضمن اینکه استفاده خوب از ظرفیت است، یعنی رفع نیازهای واقعی اجتماعی.
ایجاد رابطه مشخص بین اقشار و تریبون نمازجمعه
مسئله دیگر هویتبخشی است. یعنی ما یک هویت اجتماعی از نمازجمعه بخواهیم شکل بدهیم. این یک سری سازوکارهایی میتواند داشته باشد. اجتماعیتر کردن هویت نمازجمعه یعنی اقشار، اصناف، گروهها و جریانهای مختلف بتوانند رابطه معنادار با ظرفیتهای نمازجمعه داشته باشند.
مثلا ما این ۵۲ هفته سال را بگوییم ۲۰ هفتهاش فلان مناسبتهای محلی و ملی. بالاخره ۳۰ هفتهاش میتواند تقسیم بشود که یک تریبونی به یک صنف خاص، به یک قشر خاص و به یک گروه خاص برسد. منظور فعالان اجتماعی حوزههای مختلف هستند دیگر. البته تاکید بر فضاهای غیررسمی و نمایندگان مسائل غیررسمی که حاکمیتی نیستند. اینها اجازه صحبت پیدا کنند.
این تخصیص هم با همه ظرفیتهایش خواهد بود. یعنی از اختصاص دادن سخنران قبل خطبه، تا مثلا نمایشگاههایی برای معرفی توانمندیها و یا عرضه محصولات. این اتفاق در شکلدهی هویت اجتماعی برای نمازجمعه میتواند خیلی موثر باشد.
پاسخگو کردن مسئولان به کمک تریبون نمازجمعه
یک بستر دیگر که شخص امام جمعه خودش میتواند به آن بپردازد، جدی شدن مطالبات است. یادم هست زمانی در زاهدان نمازجمعه میرفتیم. قبل از حاج آقای سلیمانی، حاج آقای محمدیان بودند. خداوند رحمت کند ایشان را، تریبون نمازجمعه را تبدیل کرده بود به یک جلسه مطالبه. مسئولان شهری صف اول مینشستند و او هم برای پیگیری مسائل مردم اسم میبرد. مثلا میدانست که سه هفته در این تریبون به آقای فلانی گفتیم فلان جای شهر این مشکل وجود دارد. پیگیری میکرد که چرا رسیدگی نشده! خیلی جدی اسم میبرد.
گاهی مطالبهگریهای ایشان آنقدر بالا میگرفت که یک نفر از جمعیت نمازگزاران بلند میشد باز یک چیزی به مسئله اضافه میکرد. ایشان مدیریت قوی داشت و میتوانست حرفش را بزند.
هنر امام جمعه در برنامهریزی و هدایت کارشناسانه است
نکته اینجاست که اولاً دغدغههای امام جمعه، دغدغههای بومی و محلی باشد. قرار نیست صرفاً دغدغههایی ملی باشند. همین کافی است که دغدغههای اجتماعی داشته باشد و کارشناسانه ورود کند. یکی دیگر از ویژگیهای مرحوم محمدیان، همین بود. معلوم بود که حرفهایش را قبلاً نشسته با همان مسئول یک جلسهای گذاشته و او آمده گزارش داده است. اتفاقا این امام جمعه، از تریبونش این استفاده را میکند که جلوی مردم بگوید در جلسه خصوصی که داشتیم، به فلان مسئول عرض کردم این چیزی که میگویید برای مردم کافی نیست و باید اینطور بشود.
یعنی این را تبدیل کرده بود به یک مزیتی برای داشتن سازوکارهایی که فلان وعده داده شده از طرف یک مسئول را، بعد از گذشت دو-سه هفته پیگیری کند. برای پیگیری مطالبات مردم، به نظرم این اتفاق هم شدنی است و تریبون نظارت جدیتری میتواند ایجاد بشود.
بستری برای معرفی الگوهای اجتماعی
یک محور دیگری هم که میشود در موردش صحبت کرد، بستر معرفی الگوهای اجتماعی موفق است. تریبون نمازجمعه میتواند یکی از بسترهای خوب برای معرفی الگوهای اجتماعی موفق باشد. این دیگر صرفاً محدود به آدمهایی که در آنجا سخنرانی میکنند نیست. در حاشیه نمازجمعه میشود کارهای مختلفی انجام داد.
این جمع شدن مردم، با یک حجم بالا در یک روز و در یک مکان خاص، برای خیلی از شهرها، مابهازای اقتصادی و اجتماعی مختلفی داشته و دارد. ما جاهایی داریم که حالا شاید خلاف آیه سوره جمعه هم باشد، ولی بازارهای خیلی بزرگ شکل میگیرد. مثلا زاهدان به طور محدود اینطور بود. ولی در بعضی شهرها که خیلی پررونقتر است و مثلا دستفروشها خیلی میآیند. یک سازوکاری است که نمازجمعه میتواند سازوکاری برای مراقبت از اموال و حتی معیشت مردم بشود. این الگوها الان در بعضی نقاط کشور خودمان شکل گرفته است.
متاسفانه در مشهد، وضعیت بافت حرم خودش مانعی شده برای زنده بودن فضای بیرونی نمازجمعه. با شرایط فعلی که ایجاد شده، محیط خیلی بدون تحرک و بدون پویائی است. این یکی از آن مسائل و معضلاتی است که خود نمازجمعه برای حل و فصل آن میتواند اقدام کند.
دیدگاهتان را بنویسید